مکن زغصه شکایت

ساخت وبلاگ

از بچگی سعی می کردم احساساتمو سرکوب کنم، فراموش کنم، روی نادیده گرفتن و انکار احساسات بد متمرکز شده بودم که باعث شد ناخوداگاه احساسات خوبم رو هم نادیده بگیرم، انگار که دچار یک اتیسم عاطفی شده بودم... تو ارتباطاتم‌چه خانواده و چه دوستام حتی یه سری واژه های خیلی ساده ای که اغلب ادما به کار میبرن رو بکار نمی بردم حتی اگر شده به شوخی و خنده، هروقت می گفتم اطرافیانم می فهمیدن خیلی اوضاع خیطه و من واقعا دارم چیزی شبیه تیکه می ندازم و یا مدل گفتنم طوریه که صدتا مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1402 ساعت: 19:41

امشب انقدر تنش پذیریم بالا بود که با مامانم دعوام شد. واقعا دیگه نمیکشششششمممممم! کاش همه این کابوسا تموم میشد.

واقعا دیگه درحال ترکیدنم! این حسی که میاد سراغ آدم که خیلی تنهاست و نمیتونه هیچ چیزی به کسی بگه خیلی ویران کننده اس.

مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1402 ساعت: 19:41

همکارم‌ امروز گفت؛ زیاد توضیح نده، نمیخواد زیاد حرف بزنی، وقتی زیاد توضیح میدی از بین حرفات یه سوال یا یه حرفی علیه خودت میکشن بیرون. راست میگه واقعا مکن زغصه شکایت...

ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1402 ساعت: 19:41

حقیقتا دلم برای زمانایی که بی دغدغه بودم خیلی تنگ شده، حداقل اون زمان تنها دغدغه ام ست شدن رنگ خودکارا تو دفتر و نمره باب میل و رضایت درونی خودم بود، دنیای جینگول مستون و پر از انرژی مثبت و شوخی و خنده، این موقع سال دیگه کتابامو چسب میزدم و مراقب بودم چروک نیوفته، از الان همه چیو آماده میکردم و روزشماری میکردم برای مدرسه... امسال به واسطه شغلم دارم می بینم چقدر آدم ها هستن که حتی از این نعمت خرید لوازم التحریر و فرم و کیف و کفش و حتی درس خوندن محرومند، یکی مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 46 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1402 ساعت: 21:58

میدونی فاطمه؟

واقعا این دوره و زمونه، دوره ای نیست که انقدر یک رنگ و صادق و زلال باشی، حتی با خانواده خودت چه رسد به دوست و رفیق. روی هیچ احدی هیچ حسابی باز نکن!

اینو آویزه گوشِت کن. خب؟

مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 18:00

گاهی بین لذت و رنج‌آدم‌گیر‌میکنه، انگار یک چیز یا یک شخص؛ هم‌باعث میشه تو اذیت شی و هم باعث میشه تو خوشحال باشی. یه جورایی آدم‌آچمز میشه و راه فراری ازش نداره.

اینجاست که آدم تو یک‌برزخ بین رفتن و موندن گیر میکنه و چرخه رنج و لذت بازهم تکرار میشه. اینکه آدم‌به این چرخه آگاه باشه خودش یه بخشه اما اینکه بتونه خودسو از این ورطه نجات بده، یک‌بخش دیگه!

مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 18:00

چند تا از پیام دوستامو ذخیره کردم...هربار حرفاشونو میخونم با خودم میگم چطور هنوز حرف می زنم؟ این تویی فاطمه؟ چرا واقعا؟ ....گاهی حس میکنم شبیه مازوخیسم ها، یک رنج و درد بی انتهایی رو به خودم القا میکنم، دردی که درونش هیچ نداره! هیچ...فقط نوسان کورتیزول و دوپامینه! همین.واقعا وقتی دوباره به یه چیزایی آدم فکر میکنه و دوباره اون هارو یاداوری میکنه شبیه نبش قبر مرده می مونه، انگار اون زخم روی قلبت باز تازه میشه...+آدما هرچی کمتر ازت بدونن کمتر بهت آسیب میزنن. مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 28 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 18:00